دوم محرم
کاروان به نینوا رسید و امام پس از پرسیدن نام این سرزمین و شنیدن اسم کربلا، گریست و فرمود: «پیاده شوید؛ اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست. و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد و جدم رسول خدا چنین وعده داده.»
دومین روز پس از عاشورا
براستی که وعده رسول خدا محقق شد! خون خدا بر روی زمین ریخته شد و اکنون کاروانی که داغ مصیبت عظمی کمرش را خم کرده است وارد کوفه می شود. کوفه ای که جز غم و بلا و رنج ارمغانی ندارد.
قبل از عاشورا، هر چه که بود، تمام سختی ها در برابر حضور امام رنگ می باخت. اما اکنون... وقتی حسین نیست... براستی چقدر در عزاداری هایت، فقدان امام محور غصه هایت بوده است؟ غصه زینب را به داغ حسین پیوند زدی یا نه؟